آلزایمر...من آن را نمی خواهم، تو نمی خواهی، هیچ کس نمی خواهد؛ ولی...

" آلنا شیخ " یک قدم بیشتر از ما برداشته. او هم آلزایمر را نمی خواهد. خودش می گوید دلش می خواهد ظرف 20 سال آینده راه درمانی برای این بیماری پیدا شود که او را از خطر مصون بدارد؛البته، واضح است که این کافی نیست. او هم مثل خیلی ها سعی می کند از این بیماری پیشگیری کند...تغذیه ی بهتر، ورزش مداوم و...اما! کاری که خیلی ها نمی کنند : او این واقعیت را قبول کرده که هیچ روشی نمی تواند %100 از او محافظت کند بنابراین دارد خودش را برای ابتلا به آلزایمر آماده می کند. او در این ویدئو روش خود را توضیح می دهد.

پیشنهاد می کنم حتما این ویدئو را به صورت آنلاین تماشا یا دانلود کنید.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این بیماری می توانید به این منابع اینترنتی رجوع کنید:

• بیماری آلزایمر ( ویکی پدیای فارسی)
• بیماری آلزایمر ( ویکی پدیای انگلیسی)
• انجمن آلزایمر ایران

راهنمای دانلود: لطفا صبر کنید که صفحه به طور کامل بارگذاری شود. سپس روی گزینه ی دانلودِ زیر پلیر کلیک کنید. می توانید با کلیک بر روی گزینه ی (Download To Desktop (MP3 فایل صوتی این TED Talk را دریافت کنید. اگر تمایل به دریافت ویدئو دارید می توانید کیفیت دلخواه تان را انتخاب کرده و دانلود کنید. امکان دریافت نسخه ی دارای زیرنویس فارسی هم وجود دارد. فقط کافی است قبل از شروع به دانلود در قسمت Subtitles گزینه ی Persian را انتخاب کنید. اگر هم مایل به دانلود کردن نیستید می توانید در زیر پلیر در قسمت Show transcript با کلیک روی گزینه ی Persian ترجمه ی فارسی این گفته ها را بخوانید

" من نمی توانم " یک کوچه ی بن بست است.

لیو فلیچه بوسکالیا-برگرفته از کتاب "یکروز را 365 بار تکرار نکنیم"/به کوشش مسعود لعلی

وقتی خودم را از بالای ساختمان پرتاب کردم...

   در طبقه دهم زن و شوهر به ظاهر مهربانی را دیدم که با خشونت مشغول دعوا بودند!

    در طبقه نهم"پیتر" قوی جثه و پرزور را دیدم که گریه می کرد.

    در طبقه هشتم"می" گریه می کرد, چون نامزدش ترکش کرده بود.

    در طبقه هفتم"دن" را دیدم که داروی ضد افسردگی هر روزش را می خورد!

    در طبقه ششم"هنگ"بیکار را دیدم که هنوز هم روزی هفت روزنامه می خرد تا بلکه کاری پیدا کند!

    در طبقه پنجم "وانگ" به ظاهر ثروتمند را دیدم که در خلوت حساب بدهکارهایش را می رسید.

    در طبقه چهارم "رز" را دیدم که باز هم با نامزدش کتک کاری می کرد!

    در طبقه سوم پیرمردی را دیدم که چشم به راه است تا شاید کسی به دیدنش بیاید!

    در طبقه دوم "لی لی" را دیدم  که به عکس شوهرش که از سه ماه قبل مفقود شده بود, زل زده است.

قبل از پریدن فکر می کردم از همه بیچاره ترم.

    اما حالا می دانم  که هرکسی گرفتاری ها و نگرانی های خودش را دارد .بعد از دیدن همه فهمیدم که وضع آنقدر ها هم بد نبود!حالا به کسانی که همین الان دارند به من نگاه می کنند , فکر می کنم.آن ها بعد از دیدن من با خودشان فکر می کنند که وضع شان ,آن قدر ها هم بد نیست!

نوشته شده از کتاب"مشکلات را شکلات کنید"/گردآورنده:مسعود لعلی/چاپ بیست و چهارم,تابستان 1391

امروز به طور کاملاً تصادفی پایم به وبلاگ " اکسیر کنکور " باز شد.

مطمئن نیستم چه می خواهم بگویم. فکر نکنم بعد از چیزهایی که خواندم حرفی برای گفتن باقی مانده باشد.

پست (1)

پست (2)

نتیجه گیری اش به عهده ی شما.

دقت کنید که اگر هر شب حداقل 15 دقیقه در رخت خواب بمانید تا خوابتان ببرد، هر سال بیش از 90 ساعت از وقتتان هدر رفته. اگر برای به خواب رفتن به طور معمول دچار مشکل می شوید بهتر است هرچه زودتر ریشه ی مشکلتان را پیدا و اقدام به رفعش کنید. من هم دیگر بهتر است بروم بخوابم ...